نژاد و ملیتهای افغانستان
قسمت سی سوم: ملیت زوری
نوشته: کریم پوپل


به اساس گفته جنرال قادر سابق وزیر دفاع افغانستان که خود از جمله قوم زوری بود بیان داشته است که: «زوری به چند شاخه از جمله زوری بی غم؛ زوری مال احمدی، زوری انگاره و زوری کفشی «تقسیم میشود. همیشه به این فکر بودم که ریشهٔ زوری چیست. سال ۱۳۳۲ بود. پیش مرحوم استاد کهزاد رفتم. خدا استاد را بیامرزد. از او در مورد قوم زوری پرسیدم. استاد خندید و گفت: این زوری نیست بلکه درست آن سوری است که به مرور زمان س به ز تبدیل شده است سوری، نام قبیله یی بود. مردم آن قبیله پس از انقراض حکومت شیر شاه سوری و سوریها در هندوستان، زیر فشار فرار کرده بودند. بخشی از قبیلهٔ سوری در حوالی هرات ساکن شد و همانجا ماند. بخشی هم به جاهای دیگر رفت. از جمله به سمت ایران. در حوالی شهر زاهدان ایران، شهرکی به نام زورآباد وجود ارد که ریشه در نام همان سوریهای متواری دارد.»

سوریها یا قوم غرزی یا غلجی در حقیقت قومی سلحشوری بودند در کشور سوریه زندگی داشتند. رومنها این قوم را بروسیه تبعید میسازد. روسیه این قوم را در سایبریا منتقل میسازد. این قوم پس از سالیان در منطقه کنار خزر مسکن گزین میشود. سپس از اثر جنگها و فشار به کوهای صعب العبور غور پناه آورده نفوس آنها زیاد میشود. عده گویند آنها از روسیه به مناطق کنار خلیج فارس در مجاورت بلوچها و پشتونها هجرت نموده بنا بر دلیل فشار و جنگها و شکست به کوهای غور پناه آورده نفوس آنها ازدیاد مییابد. به همین اساس اقوام دیگر غور تابع این قوم بودند. تا که تمامی اقوام ساکن غور سلطنت را بنام غوریان تشکیل میدهند روی همین دلیل زبان درباری غوریان دری بود. مطمعین هستم که زوریها شاخه کوچک از تایمنی میباشد. هیچ سند وجود ندارد که اینها در هرات که تاریخ روشن دارد از قرنها به اینطرف به همین نام زندگی نموده باشند. زوریها یکی از متحدین و لشکر سلطنت غوری بود که در هند حمله نموده هند را در تصرف خویش درآوردند.
«پوهنوال دکتورپاینده محمد سرهنگ به قول «پښتانه د تاریخ په رڼا کی» از ظفر کاکا خیل مینگارد در غور قدیم چهار قبیله چون سوری، جمشیدی، تایمنی و فیروز کوهی امرار حیات داشتند ولی حکمرانان غوری یکسر متعلق به قوم سوری بودند. سوریها را مؤرخان عرب به شکل معرب آن زوری نوشتهاند». پس در اینجا لازم به نظر میرسد تا غور قدیم زادگاه و خاستگاه زوریان بوده است».
«دهخدا سلسلهٔ غوریان را چنین به معرفی میگیرد: غوریان از امرای هستند که از قدیم در نواحی صعب غور واقع در کوهستانهای مابین هرات و غزنه امارت داشتند و به ملوک شنسبانیه یا آل شنسب مشهور بودهاند و به دو شعبهٔ اصلی منقسم میشدند: یکی از آن دو در غور سلطنت میکرد و پایتخت آنان فیروز کوه بود و دیگری در تخارستان قدیم واقع در شمال غور قدیم قرار داشته که پایتخت ایشان با میان بود.»
حکومت محلی، امرای سلسله سوری تا سلطنت سلطان بزرگ غوری سلطان غیاث الدین ابوالفتح محمد سام غوری(۵۵۸ – ۵۹۹ هـ ق) در غور قدیم محدود بود اما با بقدرت رسیدن سلطان بزرگ غوری حدود مملکت توسعه یافت که تمام سر زمین آسیای مرکزی را از هندوستان تا عراق و از چین و جیحون گرفته تا تنگهٔ هرمز در خلیج فارس تحت بیرق فیروز کوه غور درآورد.
«علامه پوهاند حبیبی با تأیید از کهزاد صاحب غوریان را از تبار سوری و بقایای ساکها میشمارد و میگوید که: «سوریان طایفه یی بودند از افغانان خراسان و غور که تا اکنون هم به نام «زوری» در بادغیس هرات باستان در حدود زوایای شمال غرب هرات موجود اند. در دورهٔ قبل از اسلام نیز این دودمان در کوهسار تخارستان، غور، هرات و خراسان حکمروایی داشتند.»
«مؤلف تاریخ خورشید جهان مینگارد: طوایف زوری و درزایی از شاخههای قوم تایمنی اند که ریاست آنها را در قدیم عبدالغفور خان تایمنی به عهده داشته است.»
هم چنان مؤلف تاریخ خورشید جهان علاوه میدارد که باشنده گان اصلی و قدیمی غور قدیم تمن سوری، جمشیدی، تایمنی و فیروز کوهی بودند که تحت ریاست تمن سوری (غوری) زنده گی میکردند و در اثر تزویج و ازدواج و شرکت در غم و شادی همدیگر و رعایت دوستی و دشمنی در مسایل صلح و جنگ میان هم چنان متحد و متفق شده بودند که هیچ امتیاز و تفاوتی میان شان نه ممکن بود و نه به مشاهده میرسید.»
با ذکر دلایل فوق میتوان اذعان نمود که غوریها (سوریها) جمشیدیها، تایمنی هاکه زوریها، درزاییها و تیموریها از شاخههای آن میباشند یکجا با فیروز کوهیها از یک دودمان بوده و همه افغانی الاصل آرین نژاد هستند و برتری آنهاازدید اسلام صرف به تقوای آنها میباشد»
سوری
سوریها یکی از قبایل غور باستان بودند. سوریها پس از اینکه به اسلام رو آوردند به قدرت رسیدند. عده این قوم پس از اینکه سلطنت غوریان هندوستان را تسخیر نمودند مقیم هندوستان گردیده بعداً سلسله شاهی سوریان هند را بنا نمودند. مشهورترین شاه سوری هند شیرشاه سوری بود.
تاریخچه سوریها به اساس نوشته مرحوم کهزاد
غوریان از امرای هستند که از قدیم در نواحی صعب العبور غور واقع در کوهستانهای بین هرات و غزنه امارت داشتند و به ملوک شنسبانیه یا آل شنسب مشهور بودند. سوریها و به دو شعبهٔ اصلی منقسم میشدند: یکی از آن دو در غور سلطنت میکرد و پایتخت آنان فیروز کوه بود و دیگری در تخارستان قدیم واقع در شمال غور قدیم قرار داشته که پایتخت ایشان با میان بود.
علت اشتهار این دو سلسله به آل شنسب، انتساب آنان به شخصی است به نام شنسب (بهرام شاه سوری) که گویند در صدر اسلام، به اسلام رو آورد و به کوفه رفت از حضرت امیرالمؤمنین علی (رض) عهد و لوا غور را بستد.
به ارتباط امرا و سلاطین غور چنین نگاشتهاند: آنعده از امرای غور که در اوایل ظهور اسلام بشهرت وقدرت رسیدند قرار آتی اند:
۱- ما هویهٔ سوری معاصر حضرت علی (رض) حدود (۱۳–۳۶ هـ ق): این شخص که قبلاً اسلام آورده بود بعد از جنگ جمل در سال ۳۶ هـ ق به کوفه رفت و از حضرت علی کرم الله وجهه عهد و لواء حکومت مرو را گرفت.
۲- شنسب بن خرنک از اخلاف سور، حدود (۳۶ هـ ق) در غور حکومت مینمود.
۳- امیر فولاد سوری از احفاد شنسب حدود (۱۳۰ هـ ق) در غور.
۴- جهان پهلوان امیر کرور، حدود (۱۳۹–۱۵۴ هـ ق) در غور.
مؤلف تاریخ غوریان به روایت منهاج السراج جوزجانی مینگارد: که غوریها در قیام ابو مسلم خراسانی به طرفداری عباسیان به رهبری امیر فولاد یکی از فرزندان شنسب، شرکت داشته و مانند مردم خراسان در برپایی عباسیان نقش مهمی ایفا کردهاند و بعد از درگذشت او امارت به امیر کرور رسید).
۵- امیر ناصر بن امیر کرور، حدود (۱۶۰هـ ق).
۶- امیر بنجی بن نهاران قسیم امیرالمؤمنین، حدود (۱۷۰هـ ق)(وی به مقر خلافت عباسی سفر کرد و منشوری از هارون الرشید حاصل نمود و بعد از بازدید با خلیفه و بازگشت به جانب غور لقب قسیم امیر المومنین به وی داده شد که بعداً در شروع نام هر یک از سلاطین غوری این لقب افزون و به نام شان یکجا تذکر و نوشته میشد).
منابع
۱. میر غلام محمد غبار، افغانستان در مسیر تاریخ،
۲. شاه محمود محمود، تاریخ دولت مستقل غوریان (۵۴۳–۶۱۲ هجری)، پوهنتون کابل، پوهنحی علوم اجتماعی، شعبه تاریخ، ۱۳۸۶
۳. عبدالحی حبیبی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام،
۴. اصل و نسب غوریان نوشته سرمولف عبدالغیاث غوری در ویبسایت جام غور
http://jame-ghor.com/archive/details/اصل-و-نسب-زوری-ها
۵- سرمؤلف عبدالغیاث غوری، غور در گذر گاه تاریخ، روز نامه انیس، ۶/ ۱۱/ ۱۳۸۷، ص(۶)
۶. ظهور و سقوط سلسله غوریان (۵۴۳ – ۶۱۲ ه. ق) مقاله تحقیقاتی نوشته: محمد عارف عمار محصل رشته روابط بینالمللی – دانشگاه کاتب - کابل سرطان ۱۳۸۸ زیر نظر استاد داکتر فاروق انصاری در بلاک چشمانداز
۷. ایماق در دانشنامه ایرانیکا
http://www.iranicaonline.org/articles/aymaq-turk
8. sur در ویکی پیدیا انگلیسی
https://en.wikipedia.org/wiki/Sur_(Pashtun_tribe)
سلام خدمت همه اساتید
پاسخحذفبله تقریبا میتوان گفت زوری همان سوری است و بعد از گذشت سالیان طولانی سوری تبدیل شد به زوری البته در افغانستان اما در ایران همان سوری است
همشون چتیات است زوری غوری میره به سوی سوری سوری کُل بود واست شیر شاه سوری فتح کننده ای هند
پاسخحذفهمه دراصل این است زوری سوری یکی است بعضی زوری میگن بعضی سوری ازشیرشاه سوری تا احمد شاه ابدالی دورانی پشتون است ایماق تیمنی دوستی داشت قومی ندارد
پاسخحذف