۱۳۹۵۰۷۳۰

ملیت عرب افغانستانی (34)


نژاد و ملیت‌های افغانستان
قسمت سی چهارم: ملیت عرب
نوشته: کریم پوپل

ورود طوایف عرب پس از حملات عرب بر افغانستان آغاز گردید. یکی از مفکوره اعراب این بود که مسلمان شدگان را باید عرب سازند. بدین لحاظ خلیفه عربی بود. خط ونوشته عربی گردید، فرهنگ، نظام، قوانین همه عربی شد. در ضمن عربها با دختران همان کشور ازدواج می‌نمودند و بعضاً دختران خودرا به افراد نام‌آور همان دیار زوجه می‌ساختند تا با چنین رابطه مسلمان شدگان را عرب سازند. تعداد از پسران نابالغ مسلمان شدگان را در عراق برده در آنجا تعلیمات نظامی و دینی داده دوباره به کشور شان می‌فرستادند. علاوه براین عربها یکتعداد از طوایف عرب را در شهرهای مهم مسلمان شدگان ارسال می‌نمودند. تا مردم آن دیار با اعراب در آمیزش در آیند. اعراب طی ۳ مرحله به افغانستان مهاجرت نموده و درین کشور طور دایمی متوطن گردیدند. در سال ۴۹ هجری ش ۴۰۰۰۰ سرباز با خانواده اش در بلخ ناقل گردیدند. دور دوم در جنگهای بین اعراب واسرائیل ارتباط می‌گیرد. دوره سوم در زمان جهاد و جنگ مجاهدین با دولت اتحاد شوری می‌باشد. در جریان جنگهای داخلی عده از مردان اعراب با دختران افغان ازدواج نموده ساکن این کشور گردیده‌اند. علاوه براین تعداد از خانواده‌های عرب بنا بر معاذیر که در کشورشان داشتند به افغانستان پناه آورده در همین‌جا متوطن شدند. معمولاً در مناطق که عربها زندگی داشتن همان منطقه بنام عربها مشهور شده است. مثلاً کوچه عربها قریه عربها و امثال آن. این عربها در دو یا سه نسل زبان خودرا از دست داده صرف بنام عرب خوانده می‌شوند. در تذکره آنها افغان نوشته می‌شود. یک تعداد از سیدان، میران، خواجه‌ها، بعضی از قبایل پشتون، سوری‌ها، گیلانی‌ها قریشی خویشرا عرب می‌خوانند. عده از سیدان ومیران خودرا نواده محمد ص می‌دانند. عده از خواجه‌ها خودرا نواده ابوبکر صدیق و عثمان می‌دانند. آنانیکه نواده ابوبکر صدیق می‌دانند در اخیر نام خود تخلص صدیقی می‌گذارند. زیاده اعراب در شمال افغانستان مقیم می‌باشند. این عربها طی سالیان متمادی زبان وفرهنگ عربی را از دست داده فقط بنام خویشرا عرب می‌نامند. یگانه محل که در افغانستان بزبان عربی صحبت می‌نمایند مردم دو قریه در بوینه قره ولایت بلخ می‌باشد. این اعراب فرهنگ و زبان خودرا تا اکنون حفظ نموده‌اند. دین مردم اسلام مذهب آن سنی می‌باشد. نفوس این ملیت ۱۵۰۰ نفر می‌باشد. در ین اواخر یکی از قومندانهای جنرال دوستم بنام شیر عرب شورای عرب‌ها را ایجاد کرده بود و رهبری این شورا را خود به عهده داشت و این شخص طور مرموزی بقتل رسید. درسال ۱۳۸۷شخصی بنام محمد نسیم قریشی کتاب را بنام عربهای افغانستان نوشته است؛ که موصوف تمامی فعالیتهای عرب را در جنکهای افغانستان باز گو کرده است. درین اواخر شخص بنام شاه محمد قریشی شورای اعراب را بنیان گذاشت. این شورا تا اکنون بنام شورای انسجام عرب‌های افغانستان فعالیت دارند.

اعراب در درجنگهای داخلی افغانستان
اولین عرب که در افغانستان رهبری جنگ را داشتند عبداله اعزامی بود. معاونین اعزامی بن لادن از سعودی و شیخ عبدالمجید رندانی از یمن بود. اشخاص دیگر که در زمان جهاد پس از اعزامی رهبری عربهای افغانی را می‌نمودند، ابو صهیب، موسی القرنی، عبداله انس داماد اعزامی فلسطینی، ابوبکر بغدادی، ایمن ظواهری و دیگران بودند. عربهای که در افغانستان وارد جنگ با دولت افغانستان و روسها گردیده بودند معمولاً جوانان بودند که از طرف تنظیم‌های اسلامی اعراب روانه می‌شدند. اکثر این عربها قاتلین و جانیان زندانی بودند که از زندانهای کشورهای عربی خریداری شده به جنگ با روسها فرستاده می‌شدند. این گونه عربها درلست فوت شدگان از زندانها خریداری می‌گردیدند که واپس به کشورشان رفته نمی‌توانستند. طراح این پروژه بریژنسکی بود. تا بدین وسیله بتواند، عرب را درجنگ افغانستان شریک ساخته از کمک مالی آنها مستفید گردد.
افغانهای که با این عربها در ارتباط مستقیم قرار داشتند استاد سیاف، مولوی حسین آخندزاده مشهور به مولوی جمیل الرحمن کنری گلبدین حکمتیار و تا حدودی یونس خالص و جلا الدین حقانی بود. مولوی جمیل الرحمن کنری در ابتدا یکی از فرماندهان حزب اسلامی بود و گرایش به سلفی‌ها داشت، به تشویق عربهای سلفی از حزب جدا شد و گروهی را بنام (الجماعة السلفیه) بنیاد نهاد. چون مردم این گروه را وهابی خواندند، این نام را به (جماعة الدعوة الی القرآن والسنه) تغییر داد که از کمک عربستان سعودی برخوردار شد.

عبداله اعزامی
«عبدالله عزام یک فلسطینی بود. او در سال ۱۹۴۱ میلادی در جنین واقع در فلسطین اشغالی بدنیا آمد. در اردن و سوریه درس خواند واز الازهر در مصر دکتورا گرفت و در جنگ شش روزهٔ اعراب واسرائیل در صف داوطلبان اخوان المسلمین شرکت کرد. او در دوران تحصیل در مصر با سازمان اخوان المسلمین آشنا شد و به این سازمان پیوست و تا آخرین دم حیات در سال ۱۹۸۹ میلادی به پیمان خویش با این سازمان وفادار ماند.
عزامی در ابتدا در یک جمعیت خیریه عرب در پیشاور برای کمک به مهاجرین مشغول کار شد اما بعداً خود تشکیلات مستقلی را بنام (مکتب الخدمات) اساس گذاشت که با همکاری احزاب جهادی در پیشاور به مجاهدین و مهاجرین کمک می‌کرد. عزام که سخنران توانا و نویسندهٔ چیره‌دست بود، در تشویق جوانان عرب به شرکت در جهاد افغانستان سهم بزرگ ایفا کرد. او در این راه از کمک دولت‌های عرب برخوردار شد که مشتاق صدور جوانان پرشروشور و انقلابی از کشورهای شان به نقطه‌ای دور از مرزهای جهان عرب بودند.»
گیلانی‌ها
گیلانی‌ها سادات پیروطریقه صوفی قادریه بوده به همین نام بشهرت رسیده‌اند. گیلانی‌ها دارای مذهب سنی و شافعی می‌باشند. در طی زمان اگر اشخاص از این خانواده در ایران جدیداً به مذهب شیعه رو آورده باشند جای شک وجود ندارد. این خانواده در کشور چون عراق ترکیه ایران افغانستان پاکستان زندگی داشته طور پراگنده در بعضی کشورهای دیگر نیز وجود دارد.
شیخ عبدالقادر جیلانی، کیلانی، گیلانی
شیخ محی الدین ابومحمد عبدالقادر گیلانی بن موسی بن عبداله سنی مذهب حنبلی (متولد سال۴۷۰ هجری وفات ۵۶۱) بنیان‌گذار طریقه صوفی قادریه می‌باشد. نام آن حضرت در زبان عربی عبدالقادر جیلانی و در زبان دری فارسی عبدالقادر گیلانی کنیه اش ابو محمد و لقبش محی الدین از طوایف عرب سادات بود. روایات است که او در محله کرد نشین شهر گیلان ولایت کرمانشاه شمال ایران تولد گردیده سپس در اعراق به تعلیم وتحصیلات پرداخته است. وی در زمان ملک شاه سلجوقی و خواجه نظام الملک تولد گردیده از حمایت او بر خوردار بود. عده از اعراب گویند که شیخ عبدالقادر زاده شهر جیلان شمال اعراق بوده پس از فراه گیری تحصیل به مکتب صوفی رجوع نموده طریقه را بنام قادریه بنا نمود. او در سن هجده سالگی علوم ادبی را فراه گرفت وی در بغداد از ابوبکر محمد بن احمد و ابوالقاسم علی بن احمد بن بیان و ابوطالب بن یوسف علم حدیث فرا گرفت. سپس به نزد علی بن ابی سعید مخرمی و در مدرسه او فقه آموخت.
وی با شیخ احمد یا حماد دباس مصاحب بود و از او فنون طریقت را آموخت. او در زمان تحصیل از دسترنج خود نان شب و روز خودرا دریافت می‌نمود. او در فراگیری علم و دانش کوشش فراوان کرد و خدمت گذار سیاحت، مجاهدد، ریاضت و تفکر در تنهایی شد. او یازده سال از عمر خود را در انزوای کامل به سر برد. او شاعر هم بود دیوان بنام غوث العظم از او باقی مانده است. سر انجام بتاریخ ۵۶۱ هجری در بغداد فوت نموده مقبره او در بغداد می‌باشد.
تاریخچه گیلانی‌ها و افغانستان
درشمال بغداد شهری است بنام جیلان یا کیلان (گیلان) می‌باشند. گیلانی‌ها از نصبه حضرت شیخ عبدالقادر گیلانی ویا همان حضرت غوث الاعظم گیلانی می‌باشند. گویند یکی از نواده گان شیخ عبدالقادر بنام پیرسیدسعدالله گیلانی شغل تجارت داشته به افغانستان سفر می‌نمود در آنزمان یکی از پادشاهان افغانستان دخترخود را به سید سعدالله گیلانی می‌دهد واز ان زمان به بعد ریشه گیلانی‌ها در افغانستان سپس به پاکستان وسعت پیدا نمود. شیخ عبدالقادر گیلانی با لقبهای محی الدین، جنگی دوز یا غوث گیلانی از رهبران تندروی اهل تسنن بوده نیز دسترسی به تصوف داشت.. نواده گان آن شیخ بعدها به کشورهای زیادی سفر ومقیم شدند، چنانچه خاندان شیخ عبدالقادر گیلانی درترکیه هم به سادات نهری معروف می‌باشند واهالی ترکیه ارادت خاصی به خاندان گیلانی دارند. درارومیه هم ازنوادگان ایشان که معروف به سادات گیلانی می‌باشند زندگی نموده از اهل تسنن وشافعی مذهب می‌باشند. گیلانی‌ها عراقی نه تنها نسل شان در افغانستان پاکستان وایران وجود دارد بلکه درسِویٔدن چین وهند بنام سادات گیلانی پراکنده هستند.
گیلانی‌های افغانستان
گیلانی‌های افغانستان یکی از خانواده مشهور این دیار بوده در طی۵۰ سال اخیر به شهرت رسیدند. این خانواده از ملیت پشتون بوده زیاده در شرق کشور زیست دارند. شخصیتهای برجسته این خاندان پیر سید اسحق گیلانی - پیر سید احمد گیلانی - فاطمه گیلانی و ... می‌باشد. گیلانی‌های افغانستان اغلباً سنی مذهب بوده پیرو طریقه حضرت شیخ عبدالقادر گیلانی مؤسس سلسله صوفیان قادریه می‌باشند. پیر سداحمد گیلانی در طی چهارده سال جهاد مخالف نظام دولت افغانستان بوده تنظیم بنام محاذ ملی داشت. او شخص عالم و میانه رو بوده پس از تأسیس حکومت حامد کرزی با دولت افغانستان متحد گردید و تا کنون وفا دار به دولت افغانستان می‌باشد.
گیلانی‌های ایران
اغلبا گیلانی‌ها ایران سنی مذهب بوده طور خیلی قلیل شیعه مذهب نیز می‌باشند. گیلانی‌ها در ایران بعضاً مورد تحقیر و توهین دولت و رسانه‌های ایران قرار می‌گیرند. همانطوریکه پاکستان در تولید اشیا تقلبی مشهور اند ایرانی‌ها در دزدی نام و داستان پردازی تقلبی خیلی مشهور اند. کار به جای رسیده است که جهانیان نوشته‌های ایرانی را منبع نمی‌دهد. زیرا اخوندهای ایرانی غرض شیعه سازی به هر چیز سبغه شیعه داده تاریخ آسیا مرکزی را مردار کرده‌اند. در حالیکه ایرانیان دوره رضا شاه در صداقت و پاک‌نویسی شهرت جهانی داشتند. در نوشته‌های ایران امروزی در مورد شیخ عبدالقادر گیلانی چنین نگاشته شده است. شیخ الاسلام، محیی‌الدین ابومحمد عبدالقادر محل تولد وی قریه گیلان غرب کرمانشاه (یکی از شهرهای کرد نشین) می‌باشد. بعضی نیز ولادت او را در قریه «بشتیر» از توابع گیلان (گیلان غرب کرمانشاهان) نوشته‌اند. وی در شب ۱ رمضان ۴۷۰ قمری (۲۲ حوت ۴۵۶ خورشیدی) تولد گردیده است.. مقبره مادر بزرگوارشان نیز در این شهر می‌باشد.
در جای دیگر در مورد گیلانی‌ها چنین نوشته‌اند: طایفه دیلمان گیلان ایران در زمان حملات اعراب مقاومت شدید را از خود نشان دادند که بعداً بتدریج مسلمان شدند.. دیلمان با هارون رشید کینه ورزیده علویان را در پناه گرفتند.
۱۰۰۰سال پیش گیلانی‌ها وطایفه بویه فرزندان دیلمی ماهیگیر بغداد را فتح کردند. این فاتحین چشم خلیفه را کور کرده به عوض کسی دیگری را انتخاب نمودند. آنها در عراق حکومت کرده ونسل دیلمیان ایران امروزی ازهمین طایفه است. ایرانی‌ها در مورد گیلانی افغانستان می‌نویسند: در دوران حکومت شاهرخ میرزا نواده تیمور، حاکمان محلی گیلان تابع حکومت شاهرخ میرزا پسر یا نوه تیمور لنگ بودند بنابر این بزرگان تبعیدی گیلان به پایتخت هرات برده شدند تا تحت نظر باشند و همان‌جا ساکن شدند. دیلمیان از اقوام مهاجم و مهاجر در دنیای قدیم بوده‌اند و امروزه تعداد زیادی از آنان در ترکیه (به نام علویان یا زازاها با جمعیت بیش از ۳ میلیون)، در بغداد (طایفه بزرگ دیلمی)، در یمن و شهرهای مختلف ایران از جمله شیراز، ری، کرمان، اصفهان و از این قبیل حضور دارند.
گیلانی‌های پاکستان و هند
۱. سید علی گیلانی کشمیرهند
۲. علامه پیر نصرالدین شاه گیلانی هند بریتانیا
۳. سید رضا گیلانی پاکستان
گیلانی‌ها در کشمیر هند و پاکستان زیست دارند. سید علی گیلانی رهبر حزب تحریک حریت کشمیر هند وطن فروشی است که کشور و مردم خودرا در تسلط پاکستان قرار داده است. گیلانی‌ها درپنجاب پاکستان نیز زیست داشته یکی از خانواده مشهور مذهبی پاکستان در نواحی پنجاب می‌باشند. از سال ۲۰۰۸–۲۰۱۲ شخصی از این خانواده بنام سیدیوسف رضا گیلانی به حیث نخست وزیر پاکستان بود. سید یوسف رضا گیلانی، متعلق به یکی از خانوادهای معروف جنوب پنجاب معروف به گیلانی است که نسب آن به صوفی معروف قرن شانزدهم موسی شهید می‌رسد. اجداد رضا گیلانی به سید عبدالقادر گیلانی مؤسس سلسله صوفیان قادریه می‌رسد که در قرن ۱۶میلادی از بغداد به پاکستان سفر کرده و مدتی ساکن ملتان بودند.
منابع
۱. کتاب عربهای افغانستان نوشته نسیم قریشی -چاپ سال ۱۳۷۸ افغانستان صفحه ۲۸
https://ia700406.us.archive.org/…/azu_acku_ds354_6_a7_qaaf4…
۲. افغانستان و عربهای افغان نوشته وحید مژده در سایت آوا
http://www.avapress.com/vdch.wn-t23nvzftd2.html
۳. گفتگو با آقای مناقبی پیرامون ترور احمدشاه مسعود و حادثه ۱۱ سپتامبر – در ویبسایت پیام آفتاب در رابطه با عربهای افغان و بخصوص بن لادن
http://www.payam-aftab.com/…/گفتگو…
۴. حملات اعراب در افغانستان نوشته صوفی کریم فیضانی در ویبسایت وطندار
http://www.vatandar.at/Sofifezani2.html
۵. کیلانی‌ها در کشورهای افغانستان و پاکستان نوشته سایت شمال نیوز
http://www.shomalnews.com/…/گيلانی%20ها%20در%20کشور%20افغا…/
۶. ماجرای آیت اله محمدی گیلانی و دوپسرش نوشته مهرداد خدیر
http://www.asriran.com/…/34…/ماجرای-آیت-الله-گیلانی-و-2-پسرش
۷. نام و سرنامه عبدالقادر گیلانی در وبگاه الباز
http://www.al-baz.com/shaikhabdalq…/about/about2/about2.html
۸. عبدالقادر جیلانی در ویکی صوفی
http://www.sufiwiki.com/Abdul_Qadir_Jilani
۹. عبدالقادر گیلانی ویکی پیدیا انگلیسی
https://en.wikipedia.org/wiki/Abdul-Qadir_Gilani
۱۰. یوسف رضا گیلانی ویکی پیدیا انگلیسی
https://en.wikipedia.org/wiki/Yousaf_Raza_Gillani — with شورای جوانان زون مرکز and شورای اجتماعی وفرهنگی آئینه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر