نژاد و ملیت های افغانستان
قسمت هجدهم: قرغیزها
نوشته: کریم پوپل نویسنده ویکی پیدیا
از عجایبات جهان
قرغیزهای افغانی در ناحیه باریکه واخان در سلسلسله
جبال پامیر کوچک و بزرگ در سرحد بین چین، تاجیکستان و پاکستان سکونت دارند. قسمت اعظم
این مردم که در حدود ۱۴۰ خانواده میشود در نزدیکی تاجکستان در سطح بلندی به چهار هزار
متر که پامیر بزرگ نامیده میشود، زنده گی مینمایند. جنگهای جاری افغانستان نیز نتوانسته
شیوه زندگی منزوی و مستقل افغانهای قرقیزتبار را تغییر دهد. قبلاً تعداد نفوس اینها
به ۲۴۰۰ نفر رسیده بود کنون تعداد نفوس این ملیت به ۱۱۰۰ نفر میرسد. طی سالها کسی
از زندگی این مردم خبری نداشت. درین اواخر تلویزون و مجله نشنل جیوگرافی به این منطقه
سفری نمود. پروگرامی را در مورد زندگی کوچی نشینان پامیر به نشر سپرد که مورد تعجب
جهانیان قرار گرفت. این ملیت ۵ ماه را درسطح زمین درمیان یورتهای نمدی و ۷ ماه را در
دل زمین خانه که خود آنها میسازند زندگی رقت بار را سپری مینمایند. اینها از کمک
۱۴ ساله جامعه جهانی خبری ندارند. نان گندم را کم میشناسند فقط از لبنیات و گوشت غذای
خودرا تهیه میدارند.
تاریخچه
قرغیزها یا قرقیزها
چهل قبیله ازترک زبان بودند که در کنار رود وادی ینیسی جنوب سایبریا، مغلوستان زندگی
داشتند سپس در سال ۸۴۰ در میان کوهای قرغزستان امروزی زندگی را گذراندهاند. وقایع
نامههای کهن چینی برای نخستین بار از قومی به نام (کین-کن) یاد میکنند که با قرقیزها
مشابهت زیادی داشتهاند. در آن زمان قرقیزها در بخش علیای رود ینی سئی سکونت داشتند
و از این رو گاهی آنان را (ینی سئی قرقیز) میگفتند. الفبای ینیسی در سال (۹۰–۱۰۹ قبل
میلاد) منسوب به ایشان میباشند. درسده پنجم و ششم میلادی کتبیههای ازاین الفبا از
کنارههای دریای مشترک ینیسی مغولستان بدست آمده است. احتمالاً خط ترکی که از سده
۵ تا ۷ در این بخش از نواحی ینی سئی رواج داشته متعلق به قرقیزها بوده است. اجداد قبایل
جنوب قرقیزستان منشاء خود را از اتحادیه باستانیترین قبیله سکاها و هونها میشمارند.
این ملیت از اقوام
بسیار قدیمی تورکان میباشند. به همین مناسبت خود را سرداران ترک و اولین ترک زبانان
میشمارند. حسب مرکز تحقیقات سیما قینس چینائی مردمان اولی قرغیز دارای چشمان آبی و
موهای سرخ بودند؛ که ارتباط میگیرد با قوم تانگ. در قرن ۸–۱۰ میلادی نام قرغیز را
کمائی نمودند. اقوام بنامهای چاریک، آزوک، بیگو، سری بگاش وغیره از شاخه قرغیز میباشد.
ینسی قرغیزها در اوایل با سلطنت تایله سپس با سلطنت گوک ترکان و اویغورها متحد گردیده
سپس حکومت مستقل را تشکیل دادند. درسال ۸۴۰ میلادی قرقیزها به رهبری سئی قرقیز موجب
سقوط قدرت اویغورها گردید. خود اراضی میان رودهای ینی سئی و ارخن را اشغال کردند؛ که
بعداً در سده دهم ختائیان به نوبه خود قرقیزها را از این ناحیه بیرون راندند. سیی قرغیز
با رسیدن قدرت مرکز حکومت خودرا به شهر جوتی سو قرغیزستان منتقل ساخت. در مورد گسترش
قرغیزها در جنوب ورسیدن به کوههای تیانشان و ترکستان شرقی، بلافاصله این ملیت به مرزهای
چین و تبت نقل مکان نمودند.
در (۱۳م) اعتلای
امپراطوری مغول باعث شد تا عدهای از قرقیزها به سمت جنوب مهاجرت کنند و در عین حال
عدهای در حوزه (مینوسینسک) باقی ماندند و فرزندان آنها سر انجام در این ناحیه میان
اقوام خاکاس و تووینی (این اقوام در حال حاضر به نام تاتارهای سیبری شناخته میشوند
وزبانشان با تاتارهای ولگا که لهجهای است قبچاقی فرق میکند) حل شدند. با این همه
قرقیزها از مدتها پیش به ارتفاعات تیانشان که تقریباً معادل سرزمین کنونی قرقیزستان
است، نقل مکان کرده بودند. این ناحیه در دست اقوام ترک تورکش، قرلغ قرار داشت و از
سده ۱۰ تا ۱۲ در دست خانات قراخانی قرار گرفت. در سده ۱۳ مغولها آن را فتح کردند و
از این پس بخشی از متصرفات اولوس جغتای نام دومین فرزند چنگیز شد. اولوس جغتای بخارا
و سمرقند را هم، که از صدها سال پیش از آن با قرقیزها داد و ستد بازرگانی داشت، در
تصرفات خود داشت. در سده ۱۴ میلادی سرزمین قرقیزها تحت حکومت خانات مغولستان قرارگرفت.
در قرن ۱۶ ساحه انتشار زیست قرغیزها الی جنوب سیبری، ترکستان شرقی، تیان شان، پامیر،
آلای، آسیای میانه، اورال رسیده بود. کنون سی قرغیز از قبایل ترک بومی است که جمعیت
قرقیزستان را تشکیل میدهند. در قرن ۱۵و۱۶ اتحادی بین قرقیزهای تیان شان و قزاقها برقرار
کردید که باعث شدند مغولهای اویرات (ژونگارها را در چندین جنگ شکست دهند. در اواسط
قرن ۱۷قرقیزستان توسط مغولهای اویرات فتح گردید. این موضوع سبب مهاجرت عدهای از قرقیزها
به ترکستان خاوری (سکیانگ که اکثر جمعیت آن را ایغورها و قزاقها تشکیل میدهند) گردید.
بخشی از این مهاجرین پس از آنکه منچو در سال ۱۷۵۸ اویراتها را شکست داد، به نواحی تیان
شان باز گشتند. گرویدن قرقیزها به اسلام از اواسط سده ۱۷ آغاز شد. هر چند پای بندی
آنها به اسلام در این ایام هنوز ریشه نگرفته بود، معهذا در اشعار حماسی خود ماناس جنگ
با اویراتها را یک جنگ مذهبی میخوانند. پس از شکست اویراتها در سال ۱۷۵۸ قرقیزها اسماً
از اتباع چینی محسوب میشدند ولی عملاً قوم مستقلی بودند که تحت رهبری ماناپها و بایها،
خود زندگی میکردند. حرفه عمده قرقیزها گله داری و بیابانگردی بود که آنها را ناگزیر
به نقل مکانهای طولانی میساخت. قرقیزها در اوایل سده نوزدهم مورد تاخت و تاز خانات
خوقند قرار گرفتند و در دهه ۱۸۳۰ ناگزیر به پرداخت خراج به این خانات شدند. در چنین
ایامی پای بندی قرقیزها به اسلام به سبب نفوذ خوقند ریشه دارتر شد. خانات خوقند در
سال ۱۸۶۸ تحت الحمایگی روسیه را پذیرفت و ۸ سال بعد به عنوان ایالت فرغانه ضمیمه امپراتوری
روسیه شد. روسها در سال ۱۸۶۲ قطعات نظامی خود را در بیشکیک مستقر کردند ودر مدت ۱۴
سال پس از فتح دره آلای اشغال این نواحی را تکمیل نمودند. آمدن روسها موجب مهاجرت کوچ
نشینان از قرقیزها به پامیر و افغانستان شد. در سال ۱۹۱۶ آسیای میانه به سبب صدور فرمان
روسیه برای سربازگیری از مردم ترک، در آشوب فرو رفت که این عمل باز هم سبب مهاجرت عده
زیادی از قرقیزها شد، ولی مهاجران این بار به چین رفتند. پس از مدتی جنگ سخت میان میلیون
قرقیز، ارتش سفید و مداخله گران خارجی از یک سو و ارتش سرخ از سوی دیگر در گرفت، سرانجام
قدرت شوروی در سال ۱۹۱۹ در قرقیزستان مستقر شد، با این حال جدال بر سر قدرت در بعضی
از نواحی قرقیزستان بخصوص در جنوب آن تا سال ۱۹۹۲ به درازا کشید. در سال ۱۹۱۸ جمهوری
ترکستان که نواحی قرقیز نشین هم بخشی از آن را تشکیل میداد، اعلام موجودیت کرد. در
مرز بندی ملی سال ۱۹۲۴ اراضی قرقیزنشین از ترکستان جدا شد و نام ایالت خود مختار قره
قرقیز را به خود گرفت. در ماه می ۱۹۲۵ به ایالت خودمختار قرقیز تغییر نام داد و درفبروری
۱۹۲۶ به جمهوری خود مختار و در ۵ دسامبر ۱۹۳۶ به جمهوری متحد تبدیل شد. با اصلاحات
گورباچف و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور قرقیزستان در سال ۱۹۹۱ موفق به کسب استقلال
و به عنوان یک کشور مستقل در صحنه سیاسی جهان ظاهر شد.
تاریخچه قرغیزها در افغانستان
ورود قرغیزها در
افغانستان آنهم در میان کوهای پر برف و سرد شباهت به تاریخ زندگی هزارهها و مردمان
گرین لند دارند؛ که از اذیت و آزار دولت و یا قومی فرارنموده باشند. روسها در سال
۱۸۶۲ قطعات نظامی خود را در بیشکیک مستقر کردند ودر مدت ۱۴ سال پس از فتح دره آلای
اشغال این نواحی را تکمیل نمودند. آمدن روسها موجب مهاجرت کوچ نشینان از قرقیزها به
پامیر و افغانستان شد.. در بعضی منابع ذکر است که ۱۵۰ سال قبل جمعیت کثیری این مردمان
از کوهای تیانشان به اینجا نقل مکان نمودند. در سالهای جنگ قشون روس با مجاهدین در
افغانستان عده زیادی از این ملیت اولاً به پاکستان سپس به ترکیه هجرت نمودند. دولت
ترکیه تمامی آنها را در ولایت وان ترکیه جا داد. از میان دونفرهنرمند بزرگ پامیری بنامهای
عبدالمالک رحمانی و محمد اکبر پامیری که حالا به تخلص قوتولو معروف شدهاند چندی قبل
نمایشات هیکل تراشی و نقاشی را برای چندین بار در سالونهای مختلف کابل بر پا نمودند.
اکنون هر دو در یکی از کالجهای ولایت وان ترکیه منحیث استادان هنر مصروف کار میباشند.
باقی قرغیزها که ۱۰۰–۱۴۰ فامیل است تا اکنون بشکل کوچی در هردو پامیر زندگی دارند.
سپورت
بزکشی و بازی
والیبال و کوه گردی از بازی های تابستانی
این ملیت می باشد.
زبان
زبان
قرغیزها زبان قرغیزی از خانواده زبانهای ترکی شرقی بوده با زبان قزاقی نزدیکی زیاد
دارد. میتوان آن را جزو گروه زبانهای قرقیز- قبجاق نیز طبقهبندی کرد. قرقیزها بعد
از قراقالپاقها نزدیکترین قومیت به قزاقها از نظر زبانی و فرهنگی ونژادی میباشند.
دانشمندان ترک نژاد نوقایها و قزاقها را در یک نژاد طبقهبندی مطالعه میکنند و زبان
قزاقی را جز زبانهای ترکی شاخه قبچاق نوقای قرار میدهند. نوقایها همین حالا در ناحیه
داغستان در جمهوری روسیه زندگی میکنند. چنانکه پروفسور چنگیز آیتماتوف نویسنده قزاقها
و قرقیزها را یک قومیت با دو نام میشناسد. زبان قرقیز با زبان آلتایی در پارهای از
مشخصات قرابت دارد و این زبان صاحب سه گروه گویش عمده شمالی، جنوب شرقی و جنوب غربی
است. هر یک از گویشهای قرقیز، به سبب کثرت مهاجرت این قوم، سیر تحول جداگانهای را
پیموده است. در این میان گروه گویش جنوب غربی سخت تحت تأثیر زبانهای تاجیکی قرار دارد.
زبان ادبی جدید، در عین دارا بودن ویژگیهای تمام گویشها، بیشتر به سوی گروه گویشهای
شمالی متمایل است، بخصوص عنصر عمده مغولی در لغات این زبان آشکار است. بخشی از لفات
آن در باب تجارت و کشاورزی از زبان تاجیکی میباشد. زبان عربی بیشتر در خصوص مذهب و
افکار تجریدی بکار میرود، زبان روسی که بیشتر مربوط به دوران حکومت شوروی است نیز
واژههایی به عاریت گرفته شده است. نزدیکترین زبان به قومیت قرقیزی در آسیای میانه
زبان قزاقی میباشد چنانکه متخصصان زبانشناس هردو را یک زبان میدانند. به خاطر همین
نزدیکی زبان میباشد که حماسه ملی قرقیزها (ماناس) که به شاهنامه ترکها و ایلیاد استپها
معروف است را یک دانشمند قزاق به نام شوقان ولی خان اولو به نظم در آورده است که خود
یک شگفتی میباشد. از زبان قرقیزی در کنار زبان روسی برای امور اداری، قضایی و سایر
مکاتبات رسمی استفاده میشود. الفبای خط این جمهوری تا سال ۱۹۲۸ براساس خط عربی و از
۱۹۲۸ تا ۱۹۴۱ الفبای لاتین جایگزین آن و سپس از ۱۹۴۸ این الفبا به الفبای روسی (سیریلیک)
تغییر یافت. با استقلال این جمهوری خط نوشتاری مجدداً خط لاتین اعلام شد. ادبیات و
نویسندگان قرقیزی:ادبیات شفاهی مردم قرقیز از حیث شکل، نوع و فرم متنوع هستند و به
شکلهای افسانهای، نغمهای، چوپانی، مرثیه، مراسم نغمه خوانی، چیستانها، لطیفه هاو
داستانها و.. عرضه میشوند. مسائل اجتماعی و سیاسی در اشعار قرقیز به طور محسوس باز
گو میشوند. به طور کلی زبان ادبی در تاریخ معاصر قرقیزستان بعد از انقلاب اکتبر آغاز
و بر اساس لهجه شمالی پایه ریزی شده است. در دوره انقلاب اکتبر زمینههای ادبیات سوسیال-
رئالیستی وارد ادبیات قرقیزستان شد. در همین هنگام شعر و ادبیات روسی پایهگذاری شد
و ادبیات روسی تبدیل به پل ارتباطی آنها برای گسترانیدن اشعار جدید در قرقیزستان شد.
بخش عمده ادبیات آنان درباره جنگ مسلمانان قرقیز با بودائیان کالمیک است. قبل از جنگ
جهانی دوم ادبیات قرقیزستان بیشتر در قالب نظم و نثر پیاده میشد. . عثمانف، تکم بایف،
ام ائلئبایف هر سه از شاعران معاصرزبان قرغیزی بودهاند. در ادبیات جدید قرقیزستان
نام چنگیز آیتمایتوف نویسنده معروف شوروی به چشم میخورد. وی علاوه بر قرقیز بودن از
روشنفکران روسیه نیز به شمار میرود.
اقتصاد وشغل
مردمان قرغیز
افغانستان به شغل دامداری از قبیل تربیه گوسفند
غژگاو خر اسپ اشتر مشفول بوده از
محصولات آنها اقتصاد خودرا تامین می
نمایند. زنان مشغول پخت وپز و بافت میباشند. تا حال کدام مکتب در آنجا وجود ندارد
. آنها توسط خواندن قرآن شریف و کتابهای مذهبی سواد را بدست می آورند. آنچه که در
اقتصاد آنها لطمه وارد می کتند حملات گرگ و پلنک برفی بالای مواشی است.
نشر زندگی قرغیزهای افغانستان در تلویزون نشنل جیوگرافی
اخیراً مردمان جهان ایران و افغانستان نشریات تصاویر و مقالههای تحت عنوان افغانستان سرزمین ناشناخته، در قدمگاه من پا گذار، زندانیان کوه پامیر افغانستان، اندوه سیمیا با چای سبز، بین بهشت و جهنم بنشر رسانیدند که مورد تعجب جهانیان قرار گرفت. ماتیو پلی، فتو ژورنالیست ناشیونال جیوگرافی مدتی را با این قوم دورافتاده گذرانده و گزارشی تصویری را از زندگی روزمره افغانهای که در بام دنیا زندگی دارند ترتیب وبنشر رسانید. افغانهای قرقیز تبار تابستانها را در یورتهای خود سپری میکنند اما با فرا رسیدن سرمای کشنده زمستان به داخل خانههایی که در دل زمین حفر کرده و پوشیده از فرشها و پتوهای بافت زنانشان است، پناه میبرند.. کوچ نشینان قرقیز ساکن در شمال افغانستان، مردمانی سرسخت هستند به جای زانو زدن در برابر سختیها، سختیها را به زانو درآوردهاند! یکی از رسانهها دربارهٔ منطقه زندگی آنها از تعبیر «بین بهشت و جهنم» استفاده کرده است؛ بهشت برای شادی این مردم و صفای طبیعتش و جهنم برای کمبود امکانات طبیعی و مادی و سختی زندگی قرقیزهاست. آنها در انزوای مطلق زندگی میکنند. همه آنان را فراموش کردهاند، چه دولت مرکزی افغانستان، چه طالبان و چه نیروهای خارجی مستقر در کشور.
استعمال مواد مخدر
تریاک که ابتدا به طور سنتی برای کاستن از دردها توسط افغانهای قرقیز استفاده میشد، اکنون به جزء جدایی ناپذیر زندگی آنها برای گریختن از انزوا، شرایط سخت آب و هوایی و فراموش کردن رنج هایشان استفاده میشود. کلیه زنان و مردان این قبیله کوچک تریاک میکشند و فروشندگان تریاک برای فروش آن مدت ۱۰ روز را پیاده از گذرگاههای صعب العبور تا محل زندگی این قوم طی میکنند تا یک کیلوگرم تریاک را به مبلغی معادل ۱۰۰ دلار آمریکائی به آنها بفروشند.
افغانهای قرقیز تبار تابستانها را در یورتهای خود سپری میکنند اما با فرا رسیدن سرمای کشنده زمستان به داخل خانههایی که در دل زمین حفر کرده و پوشیده از فرشها و پتوهای بافت زنانشان است، پناه میبرند.
زنان هر روز صبح به چشمه یخ بسته میروند. آنها برای دستیابی به آب سالم که برای تهیه نان و چای به آن نیاز دارند، یخهای سطح چشمه را شکسته و آب مورد نیاز خانواده را تأمین میکنند.
این زن که جزو حرمسرای رئیس قبیله که او را شاه نیز مینامند، است، تلاش میکند به کمک این چوب یخ سطح چشمه را برای دستیابی به آب بشکند.
تصویر یک دختر خردسال افغان قرقیز تبار در داخل خانه زیرزمینی خانوادگی که مملو از فرش، لحاف، پتو و دیگر رواندازهای گرم است.
جامعه دامپرور افغانهای قرقیز در قلب درههای گسترده و خشک زندگی میکنند. آنها حدود ۱۵۰ سال پیش به این منطقه کوچ کردهاند.
تصویر یورتها و نمای سطح بیرونی خانههای زیرزمینی قرقیزها. آنها در کنار دام هایشان از جمله گوسفندان، گاوهای یاک و شترها و اسب هایشان زندگی میکنند.
تصویر یورتها و نمای سطح بیرونی خانههای زیرزمینی قرقیزها. آنها در کنار دام هایشان از جمله گوسفندان، گاوهای یاک و شترها و اسب هایشان زندگی میکنند.
گاوهای یاک نقش مهمی را در زندگی این قبیله دارند. در زمستانها که هوا دستکم ۲۰ درجه زیر صفر است تنها راه رسیدن به محل زندگی قرقیزهای پامیر کوچک عبور از سطح یخزده رودخانه واخان است.
در سهمیه کانکور هم حق این ها صد فیصد در نظر گرفته شود.
پاسخحذف