۱۳۹۵۰۴۰۸

قزلباشهای افغانستان (19)



 نژاد و ملیت های افغانستان

        قسمت  هفدهم: قزلباشها

            نوشته: کریم پوپل نویسنده ویکی پیدیا


قِزِلباشها ، یکی از اقلیتهای قومی  شیعه مذهبان افغانستان بوده  بیشترین افراد این ملیت از باز ماندگان ترکان آذربایجانی بوده در مناطق مختلف افغانستان پراکندهاند، اما شمار زیادی از آنها در چنداول و منطقه افشار کابل  ساکناند. عده قلیل از  قزلباشها در مراد خانی منطقه تایمنی شهر کابل,  حیات بسر می برند. این قوم  از ابتدا مکتبی و شهرنشین بودند. این ملیت تا مدتی در جمله اشراف و اراکین بزرگ دولتی بوده همه مشغول خدمت نظامی   دیوان و دفتر داری بودند.  آنهای که در چنداول کابل  زندگی داشتند قطعه عقبی نادرشاه افشار بشمار می رفتند. این قوم در زمان  زمام داری  بارکزیها و محمدزی ها نیز کار دیوان و دفتر داری را مینمودند. پس از سال 1325  در جامعه افغانی منحل شدند. 

وجه تسمیه
قزل در زبان توركی بمعنیسرخوباشسر را معنی ميدهد كه تحت الفظی آنسرخ سرولی بمفهومكلاه سرخدر ميان اردو ويا عساكر پذيرفته شده بود . و هم به طوایف مختلف ترک، که با سلطان حیدر، و به خصوص با پسر او شاه اسماعیل اول صفوى، در بدست آوردن سلطنت و ترویج مذهب شیعه متحد گردیده بودند قزلباش گفته مىشود. این طوایف به سبب کلاه سرخی که بر سر میگذاشتند بدین نام معروف شدند . ویا گفته میتوانیم قزلباشان پیروان طریقت صفی الدین اردبیلی و شاه اسماعیل صفوی اند که در زمان براندازی خاندانآق قویونلودر قرن ۱۶ میلادی خدمات زیادی را، به اسماعیل صفوی انجام دادند و به پاس آن خدمات، دارای مراتب و مناصب عالی در دربار صفوی ها گردیدند. این امر باعث شد تا قوم قزلباش منحیث یک طبقه ی ممتاز در میان اهل تشیع، عرض وجود نماید.



تاریخچه قزلباشان در افغانستان
قزلباش ها یا تورکان آذری تبار افغانستان : گروهی از بازماندگان سپاه  ۱۲۰۰۰ نفری قزلباشند که به فرمان نادرشاه افشار قندهارو کابل را فتح کردند و سپس درقندهار کابل و هرات ماندگار شدند.  برخی منابع، پیشینه قزلباش‌های افغانستان  را به زمان  شاه اسماعیل صفوی  رسانده‌اند که عده‌ای از قزلباش‌ها با شاهزادگان و امیران  صفوی که به حکومت بخش‌هایی از هرات و قندهار افغانستان منصوب گردیده بودند ، به آنجا رفته و در مناطق مختلف ساکن گزیده اند.
نادرافشار که خود نیز مر بوط به یکی از گروه  این قوم بود، به کمک قزل باشان  توانست در سال ۱۷۳۵ میلادی سلسله ای صفوی را بر اندازد و به مدت دوازده سال بر سرزمین های فارس، قندهار کابل و بخارا، حکم براند. او دهلی را نیز یکبار فتح نمود و از آنجا غنایم بی شمار با خود به فارس برد که الماس معروف کوه نور، از جمله ی آنها بود.
پس از قتل نادرافشار، عده ای از قزلباشان به “احمدشاه ابدالی” پیوستند و او را در رسیدن به تاج و تخت، یاری نمودند که این امر باعث شد تا مقام و منزلت خود را در دربار او حفظ کنند.
زمانی که تیمورشاه درانی پایتخت را به کابل انتقال داد، این طایفه را در منطقه پائین جوی (مرادخانی امروز )  که سیصد فامیل  از قبیله قزلباش جلایر در آنجا قبلاً مسکن گزین بودند  جا داد. این قبیله در زمان نادر افشار درین همین منطقه مسکن گزین گردیده توسط  طهماسب خان جلایر وکیل وقت سلطنت نادر افشار اداره میشد. مردم جلایر مکتبی بوده  شغل عسکری نویسندگی و پیشه وری داشتند. و هم قرابت نزدیک با قزل باشان داشت . بعدها، این منطقه  توسط سردار مراد خان پوپلزائی  اعمار گردیده بنام مراد خانی شهرت یافت .
. »سردار مرادخان فرزند حنظله خان از عشیره قلندر زایی پوپلزائ بود.  موصوف در وقت تیمور شاه از قندهار به کابل آمد و به طرح عمارات جدید از قبیل دکاکین، حمام، کاروانسرا و باغها مانند دیگر سرداران و اعاظم دولت پرداخت موصوف یک گوشه بزرگ و مرکزی شهر موجود کابل را آباد ساخت و آنرا مراد خانی نام گذاشت.سردار مراد خان در دوره سلطنت احمدشاه بابا جارچی باشی بعداً  نسفچی باشی و زمانی حاکم دو آبه هندوستان بوده  در سنه 1140 هجری سرپرست اکمال تعمیر اشرف البلاد احمدشاهی قندهار و سپس بانی مراد خانی شد.»
 بعد از استقرار قزل باشان  در کابل هزاره ها بخاطر حس هم مذهبی روابط دوستانه ای با آنان بر قرار کردند و از بعضی خانواده های آنان برای سکونت در هزاره جات دعوت کردند .قزلباشان چون در زمان صفویه در کاری های دولتی بودند لذا از نظر فرهنگ در سطح بالا تری قرار داشتند . از این رو در افغانستان نیز در ادارات دولتی شامل شدند . دولت سدوزایی و محمد زایی کاری های دفتر داری خویشرا را اغلب در اختیار قزلباشان واگذار می کردند حتی در زمان امیر عبدالرحمن که یک تعداد شیعیان افغانستان قتل عام شدند قزلباش صدمه کمتری دیدند . زیرا که دولت بوجود انها نیاز داشت مشاورین قزلباش دولت و حکومت های افغانستان  را تقریبأ در مدت  یکصد و پنجاه سال با اینطرف کمک نمودند.

منشع وپیدایش قزل باشان
گویند در ترکیه  گروه ازنوجوانان به تشکیل سازمان  سیاسی نیمه نظامی  بنام  ينگ چريان” پا نهادند . پس از  استقرار و كثرت نفوس این گروه  در مقام خلافت بحدی رسيده بود كه يك خليفه را از خلع و خليفه ديگری را بمقام خلافت عثمانی مينشاندند.  امیر تیمور گورگانی در سال 780 پس از شکست دولت عثمانی چند هزار از سربازان عثمانی را اسیر گرفت تا از راه اردبیل  به سمرقند با خود ببرد..
در اردبیل  آذر بایجان خواجه علی  خلف مولانا صدرالدين نبيره جناب سيد شاه صفی الدين ولی كه امير تيمور به او و فاميلش ارادت داشت مانع بردن اسرآ به سمرقند شد امیر تیمور خواهش اورا پذیرفت . خواجه علی چندین هزار اسیر  را در یک حجره نگهداشت.  چون عده زیادی از این اسرا  از دوره های اول “ينگ چری” های توركيه بودند، بمريدی شيخ صفوی خواجه علی نشستند. بدین ترتیب این مریدان در آنجا مسکن گزین شده صاحب زن و  اولادها گردیدند که همه این اولادان نیز  مریدان بازماندگان خانواده شیخ خواجه علی صفوی  بودند.  در تاريخ عالم آرای عباسی مسطور است كه سلطان حيدرالموسی الصفوی پدر شاه اسماعيل شبی در خواب ديد كه از عالم غيب او را تاج دوازده ترك عطا گرديده ، لهذا از سقرلات قرمزی كلاه تركمانی را بكلاه دوازده تركه مبدل كرده بر سر مريدان نهاد منشيان خاندان صفويه و افسر ممتاز ملقب به قزلباش گشتند. پس از سلطان حیدر شاه اسماعيل صفوی با مبارزه همین مریدان و طوایف  مختلف بر تخت سلطنت نشست همين اولاده مريدان را كه از زمان جدش خواجه علی مانده بود ، گارد محافظ و رزمندگان خود تعيين نمود . در سر تمامی این سربازان کلا مخروطی با دوازده پرک  برنگ سرخ گذاشت و  نام شان را “قزلباش” گذاشت.
  9
قبایل ترک که سلطنت قزلباش را بنا نمودند. عبارتند از ؛ روملو، شاملو، استاجلو، تکله لو، ذوالقدر، افشار، قاجار، ورساق، و صوفیه قراباغ بودند .در بعضی از صفحات تاریخ قزل باش از هفت قبیله ترکمن (استاجلو , شاملو , تکلو روملو ذوالقدر افشار قاجار ) تشکیل گردیده است. این قبایل همه شیعه مذهب نبودند ولی سلطنت قزلباشان را در دوره صفویه ساختند. علاوه بر ترکمنها قبایل غیر تکمن که تاجیک یا بیگانه نامیده میشدند نیز در تشکیل سلطنت قزلباشان سهیم بودند که عبارتند از :
تالش‌ها و تات‌ها
لرها و لک‌ها (مانند خاندان زند)
گروه‌ها و خاندان مشخص کرد ها
گروه‌ها و خاندان مشخص فارس
بردگان قفقازی مانند گرجی‌ها، چرکسها، ارمنی‌ها، لازها، اوستی‌ها وبعدها دو ایل از افغانستان ( بیات و ایماق) نیز به این اتحادیه پیوستند. که تا حال خودرا سرداران ترک می نامند. جامعه قزلباش به عنوان یکی از طریقت‌های علوی‌گری در شرق ترکیه هنوز وجود دارند که کردهای زازا زیاد ترین ترین پیروان آن شمرده می‌شوند. شاه اسماعیل و اشعار او یکی از منابع دینی آن ها به شمار می‌رود..


دین ومذهب
قزلباش‌ها همواره مسلمان و شیعه مذهب میباشند  ، تا آنجا که در محل‌های اقامت آنان، کلمه قزلباش مترادف با کلمه شیعه  به کار می برند. امیرعبدالرحمان خان تلاش فراوان نمود تا قزلباش‌ها را به مذهب سنی بر گرداند، تعداد اندکی مذهب حنفی را پذیرفتند، بقیه در مذهب شیعه باقی ماندند. باید گفت که جد شاه اسماعیل صفوی سنی مذهب و ترک بود.ولی شاه اسماعیل صفوی مذهب شیعه را پذیرفت.
ساحات زیست
قزل باشهای که در کابل سکونت اختیار نمودند از طوایف مختلف بودند .البته مشکل است تا تمام این طوایف را نام برد ولی به صورت مختصر بعضی طوایف قزلباش تنها در شهر کابل شامل طوایف بیات، افشار، انصارلو، جوانشیر، شاملو، شاه آغاسی، کوچرلو، کبرلو، شاهسون، حاجی خواجه لو، مغانلو، میکائیل لو وغیره می باشند.  قزلباشان  بیشتر در هرات غزنی کابل پشاور مزارشریف جلال آباد قندوز قندهار ساکن هستند . در کابل در محلات چنداول چوب فروشی , کوچه علی رضاخان , وزیر آباد  افشار   ، نانک‌چی و مرادخانی زیست دارند.

 

نفوس

منابع مختلف، شمار قزلباشان افغانستان  را از ۲۰ هزار خانوار تا ۳۰۰ هزار نفر نوشتهاند.منابع دیگری نیز تعداد قزلباشان  را ۴۰ هزار، ۱۲۵ هزار، ۲۰۰ هزار تن دانستهاند و برخی دیگر، تعداد جمعیت فعلی قزلباشان را الی۰۰۰۰ ۵  می شمارند. زیرا قزل باشها در زمان های عبدالرحمن , حفیظ اله امین , حمله شورای نظار واتحاد بالای چنداول و افشار , طالبان  به ایران پاکستان کشورهای آسیای میانه و کشورهای شرقی غربی  پناه برده دوباره بر نگشتند.

 

زبان و نژاد
قزلباشان در گذشته غالباً ترکزبان بودهاند اما در افغانستان امروز به زبان فارسی دری سخن میگویند. آنها از طایفههای مختلفی مانند ترکها، ترکمنها، کردها و لرها بودهاند.

شغل و درآمد

قزلباشان شهرنشین، مکتبی  اغلب به مشاغل اداری و بازاری مشغول‌اند آنهای که در قریه جات زندگی می نمایند  نیز به زراعت، دامداری یا تجارت مشغول اند.

مشاوران تیمورشاه درانی

تیمورشاه درانی، دومین پادشاه سلسله ابدالی، زبان دری را در دفاتر رسمی معمول ساخت ، او پس از انتقال پایتخت از قندهار به کابل  ، مشاوران و خدمتگزاران دربار خود را از میان قزلباش‌ها برگزید. پس از آن نیز بسیاری از قزلباشان به کارهای دولتی و اداری مانند صندوق‌داری، مستوفی‌گری و منشی‌گری مشغول بودند. شماری دیگر نیز مشغول کارهای صنعتی و بازرگانی گردیدند.
نوت: باید گفت که افشاریان از قوم قزخلو بوده که این قوم نیز در زمره از متحدین شاه اسماعیل بود. بدین لحاظ کدام قوم مشخص بنام افشاری در افغانستان زیست نمی نمائید . اما افشار یان قبیله کوچک از عشیره قزخلو اوغوز میباشد. این قبیله  دسته‌اى از ترکمانان بودند که در زمان  حملهٔ مغول , به آذربايجان رفتند و در دوران شاه اسمعيل به ابيورد خراسان  ایران کوچانده شدند. قبیله افشار پس از سلطنت نادر افشار وسعت یافت. ممکن افرادی از این قبیله در افغانستان آمده باشد. ما اورا تحت نام ترکمن ها مطالعه می کنیم.
منابع
0.تحقیقات یهودی ها در مورد اقوام ونژاد افغانستان  , معلومات در مورد قزل باشها و تعداد آن در افغانستان در ویبسایت جویش پروجکت نت
1. پیشینه قزل باشان فیس بوک شورای جوانان قزل باش افغانستان
2.انسجام قزل باشان افغانستان  فیس بوک
3.قزل باشها و هزارگان در لابلای تاریخ نوشته لطیف ناظمی در وبگاه دوچ ویله آلمان
4.قزل باشان افغانستان ترک نبودند نوشته علی منم نظری در وبگاه خاوران
5.افغانستان در مسیر تاریخ نوشته میر غلام محمد غبار جلد دوم صفحه  362  افشاریان
6. کتاب بنام تورکهای افغانستان نوشته گونار یانیک ترجمه جلایر عظیمی  قزل باشها صفحه 44    در فیس بوک گروپ مقالات و نوشته های کریم پوپل
https://attachment.fbsbx.com/file_download.php?id=1507076686282626&eid=ASs8-ktGki6Y3bGGZsQGdKVDVznkV39D3IbxHseC7kGMW-ZVktHFvLA8WUVqTZ8oTys&inline=1&ext=1444752538&hash=ASuEUjxqYIYlQNaK
. 7 لوکهارت Lockhart نادر شاه (1938)، ص 20-17.
 .8 بيليو Bellew ، نژادهای افغانستان، ص 107، ژورنال هيات سياسی Journal of PoliticL Mission ، ص 17-16.
.9    اطلا عات عمومی درباره قزيل باش، هوارت Huart ، Le Coq, Kyzylbasch und Yaschilbasch.23
 10. .23 ص ،;Markowski 71 ص Das afghanische Strafgesetzbuch, Beck ;47 ص ، 5 ج Gzetter of India
.11   نيدرماير Niedermayer ص 71، موهن لال، سفرها ص 266.
12. محقق ترکان در افغانستان جناب الفنستن 147 ص ، Elphinstone 1,  صفحات 419 و ص 86 در کتاب ترکان افغانستان
13.  محقق ترکان افغانستان جناب مالکوم Malcolm ،1، ص 502به نقل ازسايکس Sykes ، 2، ص 159 اما به عوض نکالو، تکالو مياورد. هوارد ، اوستاجلو، شاملو، تکه لو، بهارلو، ذوالقدر، کجر و افشار
12 . محقق ملت و نژادهای آسیای میانه جناب هاکين Hackin ، در ايران و افغانستان ص 359.
13 . محقق ترکان در افغانستان جناب هرت در کتاب 417 ص Huart
14. ارقام نفوس قزل باشهای افغانستان  نوشته  گونار یارنیک در کتاب ترکان افغانستان صفحه    45
15. تاریخ  و منشع قزل باشان  qezelbash  ویکی پیدیا انگلیسی
16.قزل باش در تاریخ ایران   آرشیف گوگل
17. ورود نادرشاه افشار و طهماسب خان جلایر به کابل نوشته  عزیزالدین وکیلی پوپلزائی در کتاب فرهنگ کابل باستان  ص 153 جلد اول سال نشر 1387 ه ش 

18. تاریخچه اقوام و نژادها در افغانستان:تورک های قزلباش نوشته دکتور عنایت الله شهرانی در ویبسایت ترکستان جنوبی 
https://turkistanjenubi.wordpress.com/…/%D8%AA%D8%A7%D8%B1…/
19. Qizilbash people of Afghanistan
بزبان انگلیسی در وبگاه ترکستان جنوبی نوشته گیون ترک 
https://southturkistan.wordpress.com/…/qizilbash-people-of…/

۲ نظر:

  1. افشار یکی از قبایل باستانی اوغوز است. در لست قبایل اوغوز در دیوان لغات التورک محمود کاشغری و در جامع التواریخ آمده است. افشاری نیست افشار درست است و نام یکی از شاخه های تورکمنها است که بعدها در ایران به افشار لو مشهور شد. افشاری به کسی گفته میشود که ساکن افشار باشد. نادر افشار هم از این قوم است. افشار ها از سبب همزیستی با اقوام دیگر در ترکیب آنها داخل شده اند. افاشرها در اندخوی نیز زیست مینمایند که حالا به اوزبیکی حرف میزنند.

    پاسخحذف
  2. خوشحالم و من قزلباش جوانشیرم و شوهرم قزل باش بیات هستن .

    پاسخحذف