۱۳۹۵۰۴۰۸

هزاره های افغانستان (22)






             نژاد و ملیت های افغانستان

    قسمت  بیست دوم ملیت هزاره

            نوشته: کریم پوپل نویسنده ویکی پیدیا

هزاره از نژاد زرد مخلوط از ترک تبار و مغل می‌باشد. گروه از مغل، گروه از پنجمین قبیله ایماقها می‌شمارند. (محقیقین چارلس مین، تیمور خانوف، بصیر احمد دولت‌آبادی). هزاره‌ها ۹–۱۵ فیصد نفوس خاک افغانستان را تشکیل داده سوم ملیت پر نفوس افغانستان بشمار می‌روند. تعداد نفوس آن در افغانستان به ۵٫۳ میلیون در پاکستان ۶۵۰۰۰۰ در ایران یک میلیون می‌رسد؛ ولی خود هزارها نفوس خودرا بیشتر از این عدد می‌شمارند. طی چند سال اخیر به نسبت دشمنی طالبان با ملیت هزاره سرعت رشد نفوس هزارها در داخل خاک مسیر نزولی را پیموده برخلاف در درخارج از خاک خیلی سریع می‌باشد. زیادترین فرار از خاک در جوانان هزاره دیده شده است. طی ۱۴ سال اخیر مردم هزاره در دستگاه دولت افغانستان طور فعالانه سهمگیری نموده‌اند. تندروی درین ملیت وجود نداشته بلکه مردمان تمدن پذیر می‌باشند.
زیاده مردمان هزاره طبیعتاً در مناطق مرکزی کوهستانی و سرد افغانستان زندگی دارند. این ملیت بشکل پراگنده در زیاد ولایات افغانستان بودو باش دارند، جمعیت بزرگ از این ملیت در ولایت کابل میدان پکتیا غزنی بامیان دایکندی غور بلخ بدخشان پلخمری حیات بسر می‌برند. قبلاً هزاره‌ها مانند سایر ملت افغانستان از نعمت سواد کمتر برخوردار بوده به همین لحاظ اقتصادشان ضیعف بود. پس از حکومت حامد کرزی بیشترین مردم باسواد در جوانان از این ملیت دیده می‌شود.
کلمه هزاره را بابر شاه برای اولین بار در کتاب خاطرات خود یاد نموده و سرزمین آنرا بنام هزاره جات یاد نموده است. بابر یادآوری نموده است که در میان هزاره قبایل وجود دارد که بزبان مغلی صحبت می‌نماید. احمد شاه بابا شخص است که برای بار دوم از هزاره‌ها برای قشون خود استفاده نموده قطعات آن را در هلمند وارغنداب جا داده بود. هزاره‌ها در دور دوم سلطنت دوست محمد خان شامل مالیات می‌شوند. در دور عبدارحمن خان از دادن مالیه اجباری سرباز زده تقاضا خود کفائی را می‌نمایند. هزارهای شهر کویته پاکستان از مهاجرین هزاره‌های افغانستان در ایام سلطنت عبدالرحمن خان می‌باشد. مردم هزاره جاغوری شیفته علم ودانش بوده دانشمندان زیادی را در جامعه افغان تقدیم نموده است. پروفیسور سید امیر شاه حسن یار فرزند همین محل بود.

زبان
زبان هزاره‌ها دری به لهجه هزارگی می‌باشد. گروه از هزارهای قندهار و اروزگان به زبان پشتو قندهاری صحبت می‌نمایند.
فرهنگ
فرهنگ رسم ورواج هزاره‌ها مانند سایر ملیتهای افغانستان می‌باشد؛ ولی لباس پوشیدن هزاره‌ها مشابه به قرغیزهای پامیری زیورات پوشیدن آنها مشابه ترکمنها می‌باشد. مردمان روستا این ملیت به البسه رنگ سرخ دلچسپی دارند. چیزی که هزاره از دیگر ملیتها فرق دارد در شستشو و شستن مرده می‌باشد. هزاره‌ها در شستشو از آب زیاد استفاده می‌نمایند.
مشغولیت
هزاره‌ها الی سالهای برطرفی هاشم خان از صدارت شغل زراعت و مالداری را داشته با مشکلات اقتصادی فراوان دست وپنجه نرم می‌نمودند. عده از این مردم بمنظور دریافت کار وبار در کابل مسکن گزین شدند. هزاره در مراحل اول به کارهای شاقه اشتغال داشتند. این ناقلین پس از دریافت مقدار سرمایه شغلهای شور نخود فروشی، کلچه فروشی، شرینی پزی، تایر تیوپ فروشی، خراب کاری موتر، بازار برنج فروشی، آرد فروشی، حبوبات فروشی در انحصار گرفتند. اولادهای این مردم به کار دفتر داری تجارت وغیره پرداختند. اولین وزیر هزاره داکتر سرابی دومین وزیر دوره شاه انجینر لعلی بود. اولین صدراعظم هزاره سلطان علی کشتمند بود.
دسته‌بندی هزاره‌ها
هزاره‌ها به طایفه شیخ علی (گروه ترکمنی تحت رهبری اقسقالها) جاغوری (بازماندگان عساکر تیمور لنگ بوتاگا) بهسودی دای کندی دای چوپان غالی دای زنگی دایمرادی هزارهای تاتاری وغیره. تقسیم شده‌اند. از لحاظ مذهبی هزارها زیادترین شیعه مذهبان افغانستان را تشکیل می‌دهند. علاوه بر شیعه هزارها سنی مذهب و اسماعیله نیز درین خاک زندگی دارند.
پیشینه هزاره‌ها
بعضی هزاره هارا ترکمن وبعضی ایماق می‌پندارند. چهره ساده هزاه‌ها نزدیک به مغلها، ترکها مخلوط با مغل می‌باشد. زیاده دانشمندان به همین نظر هستند که هزاره‌ها مخلوط از ترک ومغل هستند. خود هزارها خودرا بازماندگان کوشانیان ترک می‌دانند که بزبان دری صحبت می‌نمودند. زیاده دانشمندان گویند که هزاره‌ها از جمله سربازان منگو قا است که هلاکو اورا در ناحیه مرکزی توظیف می‌نماید. عده گویند هزاره‌ها از جمله سربازان نیکودر نواسه چفتای هستند. این توظیف به دلیل اینکه صفحات مرکزی افغانستان برای مغلیان مشکلات فراوان را ایجاد نموده بود. اینها در زمان صفویان به مذهب شیعه رو آوردند. در قسمت موجودیت هزاره‌ها در افغانستان سه امکانات دیده می‌شود.
الف: گروه این ملت با کوشانیان داخل غزنی بامیان گردیز شده‌اند. خاستگاه اصلی مردمان هزاره کناره‌های دریای غربی چین دره «میو» می‌باشد که به بدخشان مهاجرت نموده‌اند. اینکه لهجه هزاره‌ها فارسی شده امکان آن می‌رود این گروه در اتحادیه یوییه ژی یا کوشانی‌ها تخاریان و سیکاها شامل شده بجنوب ریختند. کوشانیان دارای زبان فارسی باختری بوده بت‌پرست بودند. کوشانیان بت بزرگ بامیان را بنا نمودند. درین سیر می‌توان گفت که هزاره‌ها شامل این دوره بوده‌اند. در همین دوره با سایر اقوام فراری وغیر فراری بود وباش داشتند. کوشانیان مردمان ترک بودند که از غرب چین به تخارستان هجرت نمودند.
ب:عده گویند که هزارها از نسل مغل اولاده زیانگ جین پدر امیر تیمور می‌باشد. زیانگ جین پسر کابلای خان نسل پنجم چنگیز خان بود؛ که در چین سلطت را بنام مینگها یا هزاره‌ها تأسیس نمود. هزاره‌ها دارای چندین طایفه هستند. شیخ علی، جاغوری‌ها، غالی، هزاره سفید آریائی و اسماعیلیه می‌باشند. غالی مردمان سیاه، چشمان سرخ قد بلند نزدیک به سیاه پوستان آسترلیائی اند. گروه دیگر خیلی شباحت به مغلها داشته امکان آن می‌رود که بقایای مغل باشند؛ ولی آگر آنها بقایای مغل اند. ما همین اکنون در بدخشان اقوام بنام مغل داریم؛ که زبان وعنعنات شان مغلی است و هیچ تغیر ننموده‌اند. گروه با موی‌های خیلی سیاه و محکم را بنام جاغوری یاد می‌نمایند.
ت: به گمان اغلب هزاره‌ها از گروه هندوآریائی شرقی اند که مانند ازبک اوغزها وقزاق قرغیز واقوام گوناگون چینائی با چنگیز خان متحد شده لشکر چنگیز خان شدند.

تاریخ حقیقی هزاره‌ها
مهمترین راز که ملیت هزاره را تثبیت می‌نماید که چه وقت واز کجا آمده‌اند شیعه بودن آنها است. مغلها قوم بت‌پرست بودند پس هزاره‌ها چگونه مسلمان و هم شیعه شدند. توجه کنید.
گویند چنگز خان چندین بار خواست بالای غور وبامیان حمله کند؛ ولی سردی هوا وبرف باری مانع می‌شد. بالاخره نوبت آن رسید که به بامیان (شهر غلغله) حمله کند. مردم بامیان که گروه متشکل از غوریان ترکان خوارزمشایان غرغشتیان وغیره بودند یکی از نواسه چنگیز خان بنام موتوگین پسر چغتای را پس از جنگ خونین بقتل رسانیدند. درین جنگ چنگیز خان خود به غضب آمده با لشکر جنگ دیده به شهر غلغله حمله نمود. گویند تولای خان پسر چنگیز با سپایش از ایران بطرف غور و بامیان در حرکت شد. چنگیز خان پس از معاصره و هجوم سخت دروازه قلعه را ازبین برده اولاً انسانها بعداً حیوانات بعداً نباتات را ازبین برده پس از آن قلعه را به آتش می‌کشد.
پس از جنگ، بامیان تحت حکمرانی تولای خان پسر چنگیز خان گردید. تولای خان قسمت غربی افغانستان و گوشه از ایران را اداره می‌کرد. تولای دارای سپاهای بود که در تشکیل آن هزار سپاه بود که در آن سپاه از مغل و ترک تنظیم شده بود. خانم تولای خان زن زیبا مسلمان و از اهل تشیعه بود. سپاهیان که با تولای خان بود نیز بنام سپاه هزاره یاد می‌گردید. خانم تولای خان آنچه سپاه و مردم که در بامیان باقی مانده بودند در مذهب شیعه داخل نمود.
برخی گویند سربازان مغلیان که به ایران بودند آنها با زنان ایرانی شیعه مذهب مسلمان و گروه با سنی مذهبان افغانستان ازداوج نموده بودند. پس از حمله سال ۱۲۲۱ چنگیز خان بر بامیان، قشون آن در بامیان طور دایمی باقی ماندند. هزاره‌ها در اول خود زبان داشتند. پس از زندگی کردن در غور و بامیان با دیگر ملیتهای اعماق ترک خوارزمی غزنوی غوری زبان آنها دری هزارگی گردید؛ و از مخلوط شدن این سربازان با زنان خارجی چهره‌های مختلف هزارگی دست آمده است. زیرا عسکر چنگیز از دها ملیت ساخته شده بود.
گروه گویند که هزاره‌ها در زمان حکومت شاه حسین صفوی به دین اسلام مذهب شیعیه گرویدند. برخی نیز موافق نیستند، عربها در بارهای اول حملات خودرا از راه کوهستانی هرات غور بامیان میدان به کابل اجرا می‌نمودند پس از اینکه چاه‌ها و پوسته‌ها در مسیر راه زرنج و کابل ساختن حملات خودرا از دشتهای زرنج الی کابل ادامه دادند. بدین لحاظ مردمان مناطق هرات وغور اولین کسانی هستند که مسلمان شده‌اند. علی اکبر تشدید دربارهٔ قدامت تشیع در کوهستان غور می‌نویسد «مرکز شیعیان یا مسلمین غور اولین تمرکز شیعه در بلاد غور بوده‌است. زیرا بین سال‌های ۳۵ تا ۴۰ هجری مسلمان شده‌اند و در زمان خلافت علی بن ابیطالب، جعده بن خبیره المخزومی که خواهرزاده علی بن ابیطالب بود، از طرف وی به حکومت خراسان منصوب شد. به خاطر رفتار شایسته جعده، مردم غور داوطلبانه به علی ابن ابی طالب محبت می‌ورزیدند. امرای غور که وضع را کاملاً انسانی می‌یابند، بدون جنگ سر بر خط فرمان علی بن ابیطالب گذارده به دین اسلام گرویدند. به پیشنهاد جعده، علی بن ابیطالب فرمان حکومت سرزمین غور را به خاندان «شنسب» که امرای قبلی آن سامان بودند صادر کرد و این فرمان‌نامه قرن‌ها در آن خانواده محفوظ بود و مایهٔ افتخار و مباهات آن دودمان به شمار می‌آمد. بنظر بنده دروغ است. زیرا شنسبیان ترک و مفل نبودند
جنتیک هزاره‌ها
جینهای هزاره نشان می‌دهد که مردم هزاره مردمان اصلی آسیای شرقی و مخلوط آسیای غربی هستند. تحقیقات نشان می‌دهد که نیم یا ۳ قسمت از کروموزوم مردم هزاره از آسیای شرقی اند.
کروموزومهای هزاره نشان می‌دهد که از شرق آسیا الی ساحه قفقاز زندگی بسر برده‌اند. تحقیقات اخیر نشان داد که کرو موزومهای هزاره خیلیها نزدیک به ازبک افغانی اند. شواهد نشان می‌دهد که Y- کروموزوم ازبک و هزاره مشابه به ت Y- کروموزوم تبار مغلی چنگیز خان می‌باشد. هکذا در تحقیقات جنتیکی معلوم گردید که ۳۵ فیصد جینهای هزاره مغلی و ۶۵ فیصد از زنان آسیای مرکزی می‌باشد. درسال ۲۰۱۱نشان داد که Haplogroup R1b (Y-DNA) یا R1b1a1 که هزاره پاکستانی و افغانی از یک نصب هستند.

اغتشاشات ملیت هزار با امیر عبدالرحمن
هزارها در سال ۱۸۸۰–۱۹۰۱
در دهه ۱۸۸۰ در حالی که هزاره‌های شیخ علی به نفع نیروهای شمالی بر ضد امیر وارد جنگ شده بودند، بعضی از مردم هزاره در جنوب نیز در سطح محدودی سر به شورش نهاده با نیروهای امیر درگیر شدند. عبدالرحمن کمی بعد از رسیدن به امارت، گماشتگانی را در بخش‌های مختلف کشور و در بعضی مناطق هزاره جات چون دای زنگی، دایکندی و بهسود منصوب کرد. به دلایل متعدد سیاسی، همه‌ای مأمورین این نواحی را از شیعیان افشار و جوانان قزلباش شهرنشین تعین کرد، ولی در منطقه جاغوری یک نفر پشتون منصوب شد. در همان حال امیر، ارتش بزرگی را همراه با چندین عراده توپ همرا او فرستاده. هزاره‌ها که چنین ارتشی را در زندگی خود ندیده بودند، بزرگان خود را به نزد حاکم قندهار فرستادند و خبر تسلیمی خودر ا به او دادند.
هزاره‌ها در سال ۱۸۸۲میلادی
در سال ۱۸۸۲ میلادی قبایل ترکمن، پارسا، منصور و بچه شادی از مردم هزاره شیخ علی، علیه حاکم دولت میر غلام قدیر به خاطر محدودیتهای بیش از حد و مالیات‌های سنگین او، قیام کردند. آنها مأمورین دولت را در خانه‌ای بازداشت کردند و موفق شدند مانع ورود تجهیزات به دژ نظامی شوند. با مشاهده این وضعیت، امیر به سربازان و نیروهای خود دستور داد که همراه با توپها و اسلحه خود و مردم کوهستان، غوربند و پغمان به هزاره‌های تحت فرمان ژنرال سردار محمد هاشم خان حمله کنند. درین جنگ رقم بزرگی از مردم هزاره کشته و اسیر شدند که در بین این اسیران رهبر مذهبی هزاره‌ها، سید رضا نیز شامل بود. کسانی که ازین قتل‌عام جان سالم بدر بردند، مجبور به پرداخت چهارهزار روپیه شدند. هم چنان اسلحه آنها مصادره شد..
هزاره‌ها در سال ۱۸۸۳ میلادی
در طول سال ۱۸۸۳ میلادی، هزاره‌های شیخ علی به خاطر بازداشت رهبران مذهبی خود بسیار خشمگین بودند. تحت چنین شرایطی، عبدالله خان حاکم دولتی در منطقه برای جمع‌آوری مالیات آمد. آنها حاکم را در خانه توقیف کردند. سید جعفر حاکم غور وقتی به منطقه آمد تا دربارهٔ حادثه تحقیق کند، نیروهای تحت فرمان خود را به کمک عبدالله خان فرستاد. .
امیر با دریافت این خبرها، به نیروهای توپخانه‌ای، پیاده‌نظام و سواره نظام مستقر در مزار شریف، دستور داد به سمت هزاره جات حرکت کنند. همچنین به بزرگان کهمرد و حاکمان دواب، شوری و خنجان دستور داد که با نیروهای خود هرچه سریع تر برای تنبیه این مردم حرکت کنند. .
هزاره‌ها با شهامت تمام جنگیدند و در یک نبرد کوتاه نیروهای دولت را شکست دادند. وقتی امیر خبر شکست نیروهای دولت وکمکی آنرا شنید، به سراج الدین حاکم اندراب دستور داد تا با نیروهای خود به طرف منطقه برود. هم چنین به نیروهای سلطنتی دهن غوری دستور پیشروی داد. ژنرال کاتال خان که در خان آباد بود با نیروهای غزنوی الاصل تحت فرمان خود علیه هزاره‌ها حرکت نمود. در سال ۱۸۸۳، امیر لشکری علیه هزاره‌های شیخ علی فرستاد که درین میان هزاره‌ها کاروان را غارت کرده بودند. امیر به والی‌های بدخشان و ترکستان دستور داد علیه مردم آنجا اقدام کنند. این نیروها با نیروی که از بامیان آمده بودند، هزاره‌ها را شکست دادند. هفت نفر هزاره که کاروان را غارت کرده بودند، دستگیر و اعدام گردیدند. از هرخانه یک میل تفنگ فتیله‌ای و یک عدد شمشیر و جریمه‌های نقدی ازین مردم گرفته شد.
در هنگام شورش اسحاق خان برعلیه امیر، بعضی از افراد قدرتمند هزاره با امیر همکاری کردند. مثلاً امیر{عبدالرحمن} از میران دایزنگی و دایکندی خواست که تمام نیروهای خود را در برابر نیروهای سردار اسحاق به سمت ترکستان گسیل دارند. به آنها دستور داد که همه چیز را به آتش بکشند. هیچ‌کس زنده نماند، مایملک و دارائی‌های شان را مصادره کنند. چند سال پیش افراد اسحاق، مشکلاتی برای هزاره‌ها ایجاد کرده بودند؛ لذا از امیر خواسته شده بود که برای تنبیه شان کمک کند.
امیر برای این مردم این گونه نوشت:
” حالا همان اسحاق در برابر من قرار گرفته است، همان که دشمن کشور و دین ماست. همان که شما را دشمن خود می‌داند. آیا شما مردم به او هنوز به دیده دوستی می‌نگرید و به او کمک می‌کنید یا به من و ارتش با عظمت من وفادارید؟. ”
او هزاره‌ها را مطمئن کرد که با همکاری آنها، غائله اسحاق خان را به زودی پایان خواهد داد. هزاره‌های نامبرده بعد از دریافت این پیام، علیه اسحاق وارد جنگ شدند، تا این که او را شکست دادند.
وقتی عبدالرحمن موفق به جلب پشتیبانی و همکاری قبایل دایزنگی و دایکندی بر ضد اسحاق شد، هزاره‌های شیخ علی به نیروهای اسحق پیوسته، بر ضد امیر وارد جنگ شدند. وقتی اسحاق، علیه امیر اعلان جهاد، و خود را مدافع مردم محروم قلمداد کرد، مردم شیخ علی از او تا آخرین حد پشتیبانی کرد. آنها تحت قیادت رهبران مذهبی سید علی گوهر، سید شاه سعید و خیرالله بیگ می‌جنگیدند. آنها مردمی بودن که بیشترین مصیبت را از جانب امیر دیده بودند و به لشکر اسحاق ملحق شدند تا انتقام خود را بگیرند. اما آنها نیز چون لشکریان اسحاق، از نیروهای مشترک افغان و هزاره شکست خوردند .
هزاره ها درسال ۱۳۸۴ میلادی
در سال ۱۸۸۴ سردار محمد حسین حاکم غزنی، پیامی را برای قبایل پَشی، شیرداغ و قلند فرستاد و از آنها خواست که خود را تسلیم کرده، عنوان رعایای متعهد را از آن خود سازند. چندین پایه توب و هزار و پنجصد سواره و پیاده‌نظام که منحصراً از مردان قبایل هزاره‌های محمد خواجه و جغتو تشکیل شده بودند، قاصدان را همراهی می‌کردند. امیر به مردان خود دستور داده بودن که سعی کنند این قبایل را متقاعد کنند تا بدون جنگ تسلیم حاکمیت او شوند و اگر نه آنان را با استفاده از نیروی نظامی وادار به تسلیم کنند. از همان زمان، امیر پیامی برای خان مالستان فرستاد و از او خواست که مردان مسلح خود را برای اعزام علیه هزاره‌های سه دسته آماده کنند.
قبیله قلند تحت فشار شدید نیروهای افغان، نماینده خود را به نزد حاکم جاغوری فرستادند و متعهد به پرداخت مالیات شدند. اما دوقبیله دیگر، پَشی و شیرداغ از پرداخت مالیات خودداری کردند؛ بنابراین نیروهای برضد آنها فرستاده شد و آنها را نیز مجبور به پرداخت مالیات کردند.
واقعات در قیام مردم شیخ علی (۱۸۸۰–۱۸۹۰)
شیخ علی گروه از مردم اصلی هزاره است که در قرن ۱۹ به سرکردگی اسحاق خان برعلیه حکومت عبدالرحمن خان اعلان آزادی نمودند. گروه شیخ علی در مزار شریف قندز و بامیان زندگی می‌نمودند. هزاره‌های شیخ علی هم شیعه مذهب و هم سنی مذهب می‌باشند؛ و دولت عبدارحمن این قوم را مجبور به پرداخت غیرعادلانه مالیات نمود. اینان نه تنها برای دولت می‌پرداختند بلکه مجبور به تهیه ساز و برگ ارتش افغان در عبور از منطقه بودند. این قوم به شورش علیه دولت آغاز نمودند. عبدالرحمن خان غرض پایان دادن شورش لشکر ترتیب نمود بر مزار شریف و سپس بر بامیان حمله نمود و قوای شیخ علی را منهدم نموده غلام اسحق خان را به حبس گماشت. پس از گرفتاری اسحق خان سرور خان و سید جعفر خان به مخالفت خود ادامه دادند تا آنکه همه منهدم شدند. ملکیتهای مردم ضبط گردید تعدادی اعدام وتعدادی هم به حبس روانه شدند. کنون هزاره‌های سنی مذهب در سرخ پارسا تایمنی غوربند و بغلان زندگی می‌نمایند.
واقعات در قیام دوم مردم هزار
در سال ۱ به گفته سید عسکر موسوی یک سرباز دولت عبدالرحمن به ناموس یکی از خوانین هزاره تجاوز می‌نماید. این تجاوز بسرعت در سراسر هزاره جات پخش می‌شود. یکتعداد هزاره‌های شیخ علی سنی و غیره که با عبدالرحمن عهد نموده بودند از عهد گذشته همه شورش را بر علیه حکومت عبدالرحمن بر پا نمودند. این شورش باعث شد که هزاره‌ها تمامی سربازان دولت را ازبین ببرد. عبدالرحمن در برابر مردم هزاره (به بهانه شعیه) جهاد را اعلان نمود. وی با همکاری دولت انگلیس ۴۰۰۰۰ هزار مسلح، ده هزار مسلح کوهی و ۱۰۰۰۰۰ از باشندگان شهر هارا برای سرکوبی این مردم فرستاد. درین جنگ هزاران کودک وزن اسیر در بازار کابل و قندهار بفروش رسیدند.
واقعات در قیام سوم مردم هزاره
پس از شکست مردم هزاره بامیان جوانان دیگر مناطق هزاره داخل بامیان گردیده قیام را سازمان دادند که به موجب این قیام زیاده مناطق هزاره جات را دوباره بدست آوردند. این قیام پس از یکسال به نسبت کمبود آذوقه و مهمات به شکست مواجه شد. دولت عبدالرحمن تصیم گرفت تا مناطق هزاره جان را تخلیه سازد. بدین ترتیب تعداد زیادی از مردم دای چوپان و ارزگان را از مناطق شان تبعید نمودند. حدود ۳۵هزار فامیل به پاکستان و ایران مهاجرت نمودند.
آزادی هزاره‌ها
امیرحبیب اله خان در سال ۱۳۰۱ منع غلامی را علان نمود. بدین ترتیب هزاره‌های اسیر شده دوباره آزاد شده به هزاره جات بر گشنتد.

تحت فشار گرفتن هزاره‌ها توسط هاشم خان
پس از آنکه خالد یکی از وفا داران غلام محمد چرخی نادر خان را بقتل رساند. هاشم خان نه تنها از خاندان چرخی انتقام گرفت بلکه فشار حکومت داری را بالای مردم هزاره بیشتر نمود. تا آنکه ظاهر خان در سال ۱۳۴۳ خود زمام حکومت داری را بدست گرفت. مردم هزاره از فشار خلاصی یافتند. در دستگاه دولت سهیم شدند به تجارت وکاربار آغاز نمودند.
غرجستان
غرجستان به سرزمین اطلاق می‌شد که امروز بنام هزاره جات یاد می‌شود. غرج غر در زبان باختری (گر) بنام کوه و ستان خانه را گویند؛ که بنام کوهستان ترجمه شده می‌تواند. سر زمین کوهستانی غرجستان از قدیم منبع آب سرزمین‌های اطراف بوده است؛ که بنام یاقوت شهرت داشت. هریرود مرغاب از این منطقه سرچشمه می‌گیرد رودهای کوچک و بزرگ بسیاری از این منطقه به سمت ولایات هرات و فاریاب و بادغیس و جوزجان جاری می‌شود. (۱)
«دوشهر مهم غرجستان بشین و شورمین بود. بشین، قصبه (مرکز) غرجستان بوده است. (۲) این شهر در قسمت علیای دره مرغاب، به فاصله یک مرحله بالاتر از دیزه قرار داشت (۳.) نام این شهر به صورت‌های دیگری نیز ضبط شده‌است :نشین (۴) , افشین (۵) و بشیر (۶) و افشین (۷). شورمین نیز که در بیشتر کتب به صورت سورمین ضبط شده، به فاصله یک مرحله از بشین به سمت جنوب و در قسمت مرتفع تر کوه‌ها قرار داشت این شهرها، آب فراوان و کشاورزی پررونق داشتند(۸).
بشین (افشین)، در روزگار غوریان به اوج عظمت و وسعت خود رسید (۹) از شهربشین، برنج فراوان و از شهرشورمین، جوار بسیار به مناطق دیگر صادر می‌شد. (۱۰) گردیزی اصطلاح غرچه را، که در شاهنامه به عنوان نام قوم ساکن در غرجستان به کار رفته، به معنای مطلق کوه نشین به کاربرده است(۱۱). اصطلاح غرج در نام طوایف خلج-خلخ-غلج-قرلخ که از جمله ترکان بوده و در آسیای مرکزی و افغانستان سکونت داشته‌اند، تا امروز باقی مانده است و نشان می‌دهد که ساکنان قدیم این ناحیه از اقوام ترک بوده‌اند. این مردمان با هر یک از نام‌های فوق که نامیده شوند از اجداد هزاره‌های افغانستان- ساکنان کنونی این سرزمین- به شمار می‌روند. بیشتر جمعیت این منطقه هزاره هستند. هزاره‌ها به احتمال زیاد شاخه‌ای از ترکان هستند که از زمان کوشانیان درشمال و مرکز افغانستان حضور داشته‌اند و برخی از نظریه‌های قوم شناسانه دربارهٔ هزاره‌ها نیز بر منشأ ترکی آنها تأکید می‌کند و ظاهر فیزیکی آنها و حضورشان در غرجستان، از شواهد اثبات این نظریه است .(موسوی، ص۵۸). به نوشتة عطاملک جوینی، مؤسّس سلسلة خوارزمشاهی- که درزمان حمله چنگیز، قدرت مسلط بر ماوراءالنهر، افغانستان و بخش اعظم ایران کنونی بود- مردی ترک نژاد از سرزمین غرجستان بوده-است (۱۳). بیشتر هزاره‌ها به زبان فارسی دری با لهجه هزارگی سخن می‌گویند و این نشان می‌دهد که زمانی جمعیت تاجیکها نیز دراین ناحیه زیادبوده است؛ چنان‌که زبان و فرهنگ خود را به هزاره‌ها نیز قبولانده‌اند. هزاره‌ها که در سراسر افغانستان پراکنده‌اند، پیروان مذاهب شیعه دوازده امامی، شیعهٔ اسماعیلی و اهل سنت و جماعت می‌باشند.
تاریخچه غرجستان
هنگام ظهور اسلام در غرجستان یک حکومت محلی مستقل برقرار بود (۱۲). در سال۱۰۷هـ. ق/۷۲۴م اسدبن عبدالله القسری والی جدید خراسان به غرجستان لشکرکشید اما با نمرون حاکم غرجستان صلح کرد و نمرون مسلمان شد (۱۴).. ظاهراً استقلال حکام غرجستان تا مدتها باقی ماند. در زمان سامانیان زمامداران غرجستان از آن حکومت اطاعت می‌کردند و خراجگزار آنان بودندو پس از قدرت گرفتن محمود غزنوی، با او نیز از در دوستی درآمدند(۱۵).. از آنجا که صلح قوی و ضعیف پایدار نیست، سلطان محمود بالاخره غرجستان را فتح کرد. مدتی غرجستان تحت سلطه سلطان غوریان سپس محمود غزنوی سپس سلطنت محمد خوارزم شاه و مغلان بوده است. طبیعی است که گروه ازاین شاهان درین منطقه زیسته‌اند. وزبان فارسی عام شده است.»
ریفرنس و منابع که این مقاله از آن نوشته شده
الف: شیخ علی هزاره ویکی پیدیا انگلیسی
https://en.wikipedia.org/wiki/Sheikh_Ali_(Hazara_tribe)…
۲. شبکه اطلاع‌رسانی افغان اقوام ساکن در افغانستان بخش هزاره‌ها
۱.(رضابخش، ص۱۸و۱۹و۲۰و۲۱).
.۲(حدود العالم، ص۲۹۹).
۳. (اصطخری، ص۲۷۲).
۴. (اصطخری، ص۲۷۲)،
۵. (جوزجانی، ج۱، ص۳۵۴)
۶. (یاقوت، ص۲۱۹)
۷. (جرفادقانی، ص۳۲۷).
۸. (حدودالعالم، ص۲۹۱)
۹. (جوزجانی، ج۱، ص۳۵۴).
۱۰. (اصطخری، ص ۲۷۲؛ یاقوت، ج۴، ص۲۱۹).
۱۱. (تاریخ گردیزی، ص ۱۸۹).
۱۲. (ابن خرداذبه، ص۴۵؛ غبار، ص۱۶۰).
۱۳. (تاریخ جهانگشای، ج۲، ص۱).
۱۴. (طبری، ج۴، ص۱۲۰).
۱۵. (جرفادقانی، ص۳۲۴).
۱۷. شمه‌ای از جنایات عبدالرحمن جابر، علیه مردم هزار بخشی از کتاب هزاره‌ها از صص ۳۱۸ – ۳۲۲ نویسنده: حسن پولادی وقایع نگاری جنگ، سال ۱۸۸۱ میلادی
۱۸. هزاره‌ها از قتل‌عام تا احیای هویت نوشته بصیر احمد دولت‌آبادی
http://www.hazarapeople.com/…/Hazaraha_az_ghatleam_ta_ihyay
۱۹. کتب تاریخ ملی هزاره نوشته تیمور خانوف ترجمه عزیز اطمینان
http://www.hazarapeople.com/book/Tarikh_mili_hazara.pdf
۲۰. کتاب سایه روشنائی از وضع مردم هزاره مؤلف چالس مین مؤلف دوم حسین نائل
http://www.hazarapeople.com/book/sayaroshan.pdf
۲۱. هزاره‌ها ترک تبار اند در گذشته‌ها زبانشان ترکی بوده نه دری در ویبساید ترکستان جنوبی نوشته عباس دلجو

https://turkistanjenubi.wordpress.com/…/هزا…/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر